تاریخچه


طب در تمام ادوار تاریخ زندگی آدمی با او همراه بوده است، چنان که درد و رنج جزئی از زندگی بشر است. پس او همواره به دنبال راه علاج گشته و می گردد. در ایران ، یونان ، روم، آشور، مصر و تمامی جهان متمدن قدیم، مردم از طب اطلاعاتی داشتند و کسانی که طبابت می کردند گاهی به صورت موبدان خدمت می کردند و این بقراط حکیم بود که توانست طب را از شکل خرافی و معبدی بیرون آورد. بطوری که ثابت کرد مرگ و زندگی بر طبق قوانین جهان هستی رخ می دهد و بعلاوه مسائل اجتماعی و وجدانی و اخلاقی خاص بر طبیب معین کرد که گواه آن «سوگند نامه بقراط » است.
تاریخ طب در ایران از زمان هخامنشی ها و بعد ساسانی ها و بعد از آن در زمان ورود اسلام به ایران می باشد، بطوری که در ایران قدیم به درمانگران «حکیم عطاران» می گفتند و لازم میدانم از اساطیر،دانشمندان وبزرگانی چون شیخ الرییس ابو علی سینا(پدر طب)،خواجه نصیرالدین طوسی،محمدبن زکریای رازی،سید اسماییل جرجانی،محمد حسین عقیلی خراسانی،دکتر حسن تاج بخش،حکیم اعظم خان،ابن بطلان،منصوربن احمد شیرازی،حکیم شمس الدین احمد،حاجی زین العطار،حکیم یوسفی هروی و...که خدمات بزرگی در طب انجام داده اند را گرامی داشته وبکوشیم راهشان را همیشه زنده نگه داشته و در خدمت به انسانها همواره از آنها الگو بگیریم.
در میان روش های درمانی در طول تاریخ بشر می توان به پزشکی هومیوپاتی اشاره کرد.

این روش درمانی در سال 1810 میلادی توسط پزشک و شیمی دان آلمانی «کریستین ساموئل هانومن» کشف شد ، وی نابغه آلمانی در دهم آوریل سال 1755 در شهر میسن(meissan) در ایالت ساکسنی(saxony) از نواحی شرقی آلمان بدنیا آمد . پدرش هنرمندی بود که به روی ظرفهای سفالی نقاشی های زیبا ترسیم می کرد . هانومن در دوران دانشجویی و حتی پس از اخذ درجه ی دکترا برای امرار معاش به ترجمه کتب پزشکی ، فلسفی ، شیمیایی ، روانشناسی ، گیاه شناسی و غیره از زبانهای انگلیسی ، فرانسه ، لاتین و یونانی به زبان آلمانی می پرداخت . ذکر شده که او به یازده زبان دنیا از جمله چینی آشنایی داشته است .تحصیلات خود را در شته پزشکی درLeipzigوین وErlangen ادامه داد ودر سال 1779میلادی دکترای خود را در این رشته دریافت کرد.در سال 1782میلادی ازدواجکرد و همزمان توانست مطب خود را افتتاح کند.در عین حال در رشته شیمی وداروسازی نیز تحصیل میکرد.اما هر چه به کار پزشکی ادامه میداد،از شغل خود ناراضی تر میشد.خود را پزشکی میدید که بیماران به او مراجعه میکنند واو با تجویز داروهایی که عوارض جانبی دارند،آنها را بیمارتر میکند.کم کم به این نتیجه رسید که سلامتی وبیماری بطور کلی مفهوم خود را از دست داده است ودارو به جای اینکه عامل درمان شود،باید نام محرک بیماری را به خود بگیرد وهر کلمه واصطلاحی در امر درمان معنای ضد خودش را دارد.عذاب وجدان او به حدی رسید که در مطب خود را بست،هر چند که میدانست با فقر روبرو خواهد شد ودیگر هیچ بیماری را معالجه نکرد وفقط از راه ترجمه به امرار معاش خود پرداخت.وی در طول سال ها تلاش بی وقفه توانست این طب را توسعه دهد و از آن در درمان بیماری ها استفاده کند نتیجه تلاش های او در کتابی بنام Organon of Medicine «ارغون پزشکی» که حاوی تمامی اصول هومیوپاتی آورده شده است. و شش مرتبه توسط وی تکمیل و به روز شده است. داستان کشف هومیوپاتی توسط هانومن از آنجا آغاز می شود که وی در حال ترجمه کتاب روانشناسی دکتر کولن بود که به این جمله برخورد می کند که در آن علت تأثیر داروی گنه گنه در درمان مالاریا را به قابض و تلخ بودن آن نسبت می دهد. هانومن این استدلال را نمی پذیرد و برای درک نحوه تأثیر گنه گنه شروع به خوردن مقادیر اندک از آن می کند و متوجه می شود که علائم مالاریا در وی ظاهر می شود وی با تکرار آزمایشات و مشاهدات خود به این نتیجه می رسد که هر ماده ای که بتواند علائم بیماری را در یک فرد سالم ایجاد کند می تواند همان علائم را در فرد بیمار ، درمان کند و به این اصل مهم هومیوپاتی دست یافت که همواره مشابه، مشابه را درمان می کند و بالاخره بعد از سالها تلاش بی وقفه و خدمت به بشریت و کشفی بزرگ در تاریخ پزشکی در سال 1843میلادی در سن 88 سالگی در پاریس از دنیا رفت .
پس از هانومن دانشمندان زیادی در پیشبرد تکامل طب هومیوپاتی نقش داشتند که می توان از بزرگانی مثل دکتر بونینگ هاوزن، دکتر جیمز تایلر کنت، دکتر ویلیام بوریکه، دکتر فاتاک و دانشمندان معاصر دکتر راجان سانکران ، دکتر جرج ویتولکاس و دکتر مسعود ناصری نام برد.